تظاهر کردن خیلی سخته ...
فکر کن همه اش یه نقاب زدی و
خودت پشت اون نقاب پنهانی هیچکس خود واقعیت و نمی بینه،
هیچکس زخم هات و نمی فهمه
و شاید تو یه روز خسته شی از اینکه
این همه مدت خودت نبودی،
ولی مجبوری این نقاب و نگه داری نمی تونی همه چیز و خراب کنی
می دونی زندگی بهت حق انتخاب نمیده
تو مجبوری به ادامه دادن به نگه داشتن
این نقاب به نگه داشتن این لبخند
بی روح به روی لب هات و پنهان کردن
این دردی که شاید هر لحظه تو رو بکشه
یا قورت دادن بغضی که داره خفه ات می کنه..
ارغوان میبینی؟
به تماشاگه ویرانی ما آمده اند!
مانده ایم تا ببینیم
نبودن را
آخر قصه شنودن را
زندگی روی از این غمکده گردانيده ست..
در و دیوار غریب افتاده چه تماشا دارد!؟
.
هوشنگ ابتهاج
هرزه نیست اگر گذاشت او را ببوسی
خواست تا بدانی
حس دوست داشتنش اینقدر قوی بود
که از تمام اعتقاداتش گذشت..
.
مراقب اعتماد همدیگه باشیم..
سَـققـَلی آغ آتامیـن بیر سَـسیـنَـه ، قوربان اوُلوم•
آرخامیزدان گـَلـَن اوُ کـُولگـَسیـنَـه ، قوربان اوُلوم•
قورولوبدور اوُجاغی ، آخ نَـه شیرینـدیر قوجاغی•
اوُجاغینـدا قورولان صُـحبَـتیـنَـه ، قوربان اوُلوم•
اِولـَرین پایـَه سی دی ، پیس گونومون دایـَه سی دی•
آللاهین روزی وِرَه ن آیـَه سی نَـه ، قوربان اوُلوم•
حلال اوُلسون چوُرهَ گی ، وای نَـه گِنیشـدیر اورهَ گی•
آتامیـن وِر اَلینَـه آلمییـان اوُ اَللـَرینَـه ، قوربان اوُلوم•
گِئجَـه گوندوز چالیشـیر ، اوُز حالینا هِی آلیشـیر•
یاغلی اَل تُـوزلی باشا جان تَـرینَـه ، قوربان اوُلوم•
قاش قاباخ هیرس هاواسی ، گاهدان اوُلاندا داواسی•
مَـنَـه قاش گـُوز آتان اوُ گـُوزلـَرینَـه ، قوربان اوُلوم•
قاداسین آلدیغـیم اوُ ، قیش قـُولی یُـورگون آتامین•
مَـنَـه میننَـت ووران اوُ دیللـَرینَـه ، قوربان اوُلوم•
چیخارام شَـسلی قَد و قامَـتینـین شانَـه سی نَـه•
مَـنَـه هردهَ ن آت اوُلان قامَـتیـنَـه ، قوربان اوُلوم•
قَدینَـه قامَتیـنَـه ، کِـفلی اوُلان حالـَتیـنَـه•
قـُولی کیـفلان اوُلان اوُ قووَسیـنَـه ، قوربان اوُلوم•
اَزیلـَن حالیمَـه بیر اَزدیرهَ ن اوُلسا ، آتادی•
گـُویلومون آلدیغی اوُ گونلـَریمَـه ، قوربان اوُلوم•
سالیرام چوخ یادیما ، چوخ یِتیشـیـبدیـر دادیما•
آتامیـن گـیزلیـن اوُلان غِـیرَتیـنَـه ، قوربان اوُلوم•
بالایا سیرداش اوُلان اوُلسادا بیر کـَس ، آنادی•
آتامیـن قان اوتان اوُ سینَـه سی نَـه ، قوربان اوُلوم•
اَللـَری ناز اِلییَـر ، بیر نازینان ساشلاریمی•
ناز آلان ناز اِلییَـن ناز چـَکـَنَـه ، قوربان اوُلوم•
بیلیرَم چوخ یِمَـه دی ، هِـچ مَنَـه اوُ یـُوخ دِمَـه دی.
وارینان هم یـُوخونا باش اَییَـه نَـه ، قوربان اوُلوم•
بالاسی گـُوزلـَری یُـوللاردا قالان ، چُـوخدی آتا•
سَـن گـَلـَن یُـوللارین اوُ دُونگـَسیـنَـه ، قوربان اوُلوم•
یِـری بوشدور آتامیـن ، خاطیری خُـوشدور آتامیـن•
قیمَـه تی چوخ آتانیـن بُـوش یِـرینَـه ، قوربان اوُلوم•
فرض کنید تو یه جزیره ای
هزار کیلومتر از شمال هزار کیلومتر از جنوب
و هزار کیلومتر ازشرق و غرب
هیچ موجود زنده ای نیست
یک زن و مرد هستن
که یه نسبتی با هم دارن
این مرد به اون زن
یا زن به مرد
با زمزمه میگه که دوست دارم
یواش میگه
نه اینکه کسی نشنوه
اصن
ذات این حرف محرمانه و خودمونیه..!!
و پنجشنبه ها
گورهایی
بر گورهای دیگر گریه میکنند...
آدم گاهی گریه میکند
نه برای اینکه ضعیف هست
بخاطر اینکه برای مدت طولانی
قوی بوده....
اُمــــیـــد
سلام ممنونم ازت الهام بانو
خیلی لطف کردی
متن زیبایی بود
امیدوارم همیشه حال دلتون خوب باشه
❤Banoo ❤
سلام اقاامید..
خواهش..
نگاهت زیباست..
ممنونم..