تا زماني كه سلطان دلت خداست
كسي نميتواند
دلخوشي هايت را ويران كند
سلام دوستان عزيز روزتان گلستان
رستم از این نفس و هوا زنده بلا مرده بلا
زنده و مرده وطنم نیست به جز فضل خدا
رستم از این بیت و غزل ای شه و سلطان ازل
مفتعلن مفتعلن مفتعلن کشت مرا
قافیه و مغلطه را گو همه سیلاب ببر
پوست بود پوست بود درخور مغز شعرا
ای خمشی مغز منی پرده آن نغز منی
کمتر فضل خمشی کش نبود خوف و رجا
بر ده ویران نبود عشر زمین کوچ و قلان
مست و خرابم مطلب در سخنم نقد و خطا
تا که خرابم نکند کی دهد آن گنج به من
تا که به سیلم ندهد کی کشدم بحر عطا....
خدايا حاجت همه رو بر اورده كن.... الهي امين
خدايا ترا عاشق ديدم ... غريبانه عاشقت شدم
ترا بخشنده پنداشتم و گناه كار شدم
ترا گرم ديدم.....و درد سردرين لحظات به سراغت امدم...........
تو چه ديدي كه مرا وفادار ماندي؟