بیا و بمان که غمم را
به این بهانه برای تو کلام به کلام بگویم
که بر من چه گذشت و میگذرد
دارو فروش خسته دلان را دکان کجاست
برای مرحم دل من
میگویند باران که میزند بوی خاک بلند می شود
اما اینجا باران که میزند بوی خاطره ها بلند میشود
فقط این را می دانم که دلتنگی فقط یک کلمه نیست
نیست که نیست!
آری آغاز دوست داشتن است
گرچه پایان راه ناپیداست
من به پایان دگر نیاندیشم
که هممین دوست داشتن زیباست