اي شراب تلخ من...
ترك تو تسكينم نداد...
بي تو بودن هم شبيه باتو بودن
مشكل است...
ماهیان روی خاک و ماهیان روی آب
وقت مردن ،ساحل و دریا چه فرقی می کند؟
از يه جايي به بعد ديگه دنبال خوشبختي نمي گردي فقط دلت مي خوادديگه اذيت نشي
شبای رفتنه تو شبای بی ستاره ست
ببین که خاطراتم بی تو چه پاره پاره ست...
اخ كه چقدر تنگ دلم...
باران ...
شعريست ...
كه تودر پايانش رفته اي...
چه تنهاست...
باران...
در ازدحام چترها...
نمي دانم زمستان با تو هم سرد است يانه؟؟؟
توفقط باش...
فقط باش...
فقط بامن باش...
حرف تازه ای ندارم...
فقط زمستان در راه است.
کلاه بگذار سر خاطراتی که یخ زده اند.
شاید یادت بیفتد جیبهایت را
که وقتی دستهایم مهمانشان بودند...
مها
قربونت برم ممنون كه هستي عشقم
мaѕooмєн
فدایِ تو